عارف به احسان شریعتی تسلیت شد
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۵۵۴۶۶
به گزارش ایلنا، متن پیام محمدرضا عارف به شرح زیر است:
جناب آقای دکتر احسان شریعتی
مادر محترمتان، سرکار خانم پوران شریعت رضوی که یاد و نام پدر بزرگوارتان را تداعی میکند پس از سپری کردن عمری باعزت در ایام متعلق به بانوی دوعالم حضرت فاطمه (س) به دیار معبود شتافتند و انشاالله همنشین برادر شهیدشان، مهدی شریعت رضوی شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خانم پوران شریعت رضوی میراث دار اندیشه والا و سترگ دکتر علی شریعتی بودند که بعد از درگذشت آن استاد والامقام، در ثبت و نگهداشت آثار ایشان تلاش ارزندهای کردند که جامعه امروز ما کماکان از اندیشههای دکتر شریعتی بهره مند میشود.
ضمن تسلیت این ضایعه به جنابعالی، خواهران محترمتان و سایر بازماندگان معزز، برای آن بانوی گرامی از خداوند متعال غفران الهی و برای بازماندگان محترم صبر و اجر و سلامتی و برای جنابعالی که از سرمایههای ارزشمند کشورمان هستید طول عمر با عزت توأم با توفیق خدمت بیشتر به ساحت اندیشه و ایران اسلامی مسالت میکنم.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: محمدرضا عارف احسان شریعتی پوران شریعت رضوی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۵۵۴۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خاطره ایرج مهدیان از همکاری با ویگن و عارف در مولنروژ
تعداد بازدید : 0 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480 بازدید 8 خاطرات جالب همکاری ایرج مهدیان با ویگن و عارف در مولنروژ، خوانندگی در جایی که زمانی صاحب آن، خانم دلکش بود را ببینید. مهدیان در این گفتگو از لباسی که در خشکشویی گیر کرده بود(به دلیل فوت پدر صاحب مغازه) و کتوشلواری که با آن بالاجبار، ۳شب اجرا رفت و جوانی که فکر میکرد او همین یکدست لباس را دارد، گفت.